رهسپار به سوی حسین در میان خلق عالَم
تاریخ انتشار: ۱۵ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۳۱۴۹۳
خبرگزاری فارس، سیاوش ستاری: از اینکه برات کربلایم جور نشده بود حسابی دلخور بودم و از دست خودم شاکی! چکار کرده ام که امسال دارم این توفیق را از دست می دهم، ۱۰ سال بود که هر اربعین در میان مشایه به زیارت مولا می رفتم اما انگار قرار نبود که به یازدهمین سال برسد.
ترس دلم را گرفته بود که دیدی دیگر دلت خریدار ندارد و حسین رو به سمتت نمی کند، جوابت را نمی دهد و نمی خواهد جزء زائرانش باشی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دلم را بخر
فکر روز و شبم کربلا بود و چاره کارم جز توسل به حسین چیز دیگری نبود، اشک می ریختم و صدایش زدم با دلم این کار را نکن من اگر بدم اما بخدا دل دارم، دلم هم در گرو محبت توست، مرا با دوری از خودت امتحان نکن.
در میان آن همه خوبانی که از تمام عالَم به سمتت می آیند یک جا هم به من یک لا قبا بده، من تمام سال را به امید اربعینت نشستم، پیراهن مشکی ام را ببین مادرم اتو کرده و آماده گذاشته، کوله پشتی ام را ببین از گوشه کمد دارد خاک می خورد بیا و این بار هم این مسافر جا مانده را با خودت ببر. مرا شرمنده دلم نکن. دلم را بخر، من گمشده ام می خواهم در کربلایت پیدا شوم با نام زائرِ حسین.
لحظه آخر
دلم را خرید، مولا اجابتم کرد که بیا باز هم بهسوی ما بیا، اگر نیک اگر بد هستی منِ حسین صدایت را شنیدم اشکالی ندارد تو هم بیا؛ در آن لحظات آخر باز هم کرم و رحمتش بر سرم سایه سار شد تا بار دیگر به سویش روانه شوم، شوقِ قلبم در اشکهایم می غلطید، برخاستم بی معطلی حرکت کردم. پاهایم به اختیار دلم بود مثل ابر بهار می باریدم و می رفتم نام حسین بر زبانم بود و برای دیدارش مشتاق.
کالسکه و واکر
به مرز رسیدم غلغله بود، فوج فوج دلدادگان و عاشقان به سمت حسین در حرکت بودند، چشمانم در میانشان می گشت، خدای من این حسین کیست که مغناطیسش اینطور همه را به سمت خود می کشد، از آن نوگل های خوابیده در کالسکه تا آن پیرمرد و پیرزن هایی که با واکر و عصا به سمت حسین رهسپارند. اینها چه حرارتی در قلبشان است که گرمای بالای پنجاه درجه عراق را به جان می خرند؟!
از مرز گذشتیم، میان مشایه بودم و سرمست. خسته بودم اما استراحت را نمی خواستم، دلم می خواست فقط راه بروم عمود به عمود را طی کنم تا به حبیب برسم روی ماه حسین و رخ مهتابی عباس را ببینم، در بین الحرمین بایستم و یک دل سیر ماه و خورشید را نظاره کنم، من فقط رفتن را می خواستم.
در میان مشایه همه بودند، از من و هموطنانِ ایرانیم تا آن زائران اروپایی، پاکستانی، افغانستانی و هندی تا آن عشیره های عربی و عراقی که با نوای «حلبیکم یا زوار» با اشک به استقبالمان می آمدند و التماس می کردند مهمانشان شویم، چطور می شد دست رد به سینه شان زد تمامِ دارایی شان را در طبق اخلاص گذاشته بودند و خاک پای زائران را سرمه چشمشان می کردند. آرزویشان پذیرایی از زائران امام حسین بود و برای میزبانی هیچ چیزی کم نگذاشته بودند.
رسم میزبانی عراقی ها بزرگ و کوچک نمی شناسد، دخترکان و پسرکان کوچک مانند همان مردان و زنان خانواده و عشیره شان به استقبال زائر می آیند، "مایِ بارد" ورد زبانشان بود و مشایه را به سمت خانه شان می خوانند، وقتی زائری دعوتشان را می پذیرفت لبخندی به پهنای صورتشان کشیده می شد.
سلام از خسته جان به محضر جانان
من در شکوه این صحنه ها گم شده ام، میان این همه آدم شیفته که را حسین را ندیده اند و فقط حکایتش را شنیده اند اما اینچنین به سمتش رهسپارند، میان این حرکت جهانی که از پس هزار و سیصد و اندی سال شکل گرفته گمشده ام. من آمده ام خودم را پیدا کنم و با حسین معنا شوم.
با مشایه گام برمیدارم عمودها را یک به یک میشارم می روم و می روم، ساعت و دقیقه در این نقطه از زمین بی معناست، من پی عمود سلام می گردم، آنجایی که گلدسته نمایان می شود.
به عمودِ سلام رسیدم، سلام به عباس قمر منیر بنی هاشم. اشک چشمانم را با پشت دستم پس می زنم ای اشک های روان حالا وقت آمدن نیست، ای پلک های خسته حالا وقت بسته شدن نیست، ای پاهای تاول زده حالا وقت درد نیست، حالا وقت تماشاست، ببین رو به رویت را خوب نگاه کن رخ ماه را ببین چه جلوهگری می کند، تو در محضر عباس هستی، عباس ابن علی.
ببین گلدسته های طلایی را، ای دل باور کن که رسیدی، تو باز هم آمدی و بار دیگر چشمت به جمال ماه روشن شد.
ای دست بالا بیا مرهمی باش و بر این سینه بی تاب بنشین، گردن شکسته از بار گناه خمیده شو، تعظیم کن و سلام بده. سلامی از دل به گِل و لای نشسته به محضر مولا، سلام از بنده ای شرمسار به مولایی خریدار، سلام از نفس های بریده از دنیا به بهشت. سلام از سویدای جان به قطب عالم امکان. سلام بر حسین، سلام بر عباس و سلام بر کربلائیان، به سوی شما رهسپاریم شکرأ لله.
پایان پیام/ن
منبع: فارس
کلیدواژه: کربلا پیاده روی اربعین عراق حالا وقت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۳۱۴۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رباطدادههای پرسپولیس، یکی هست، سه تا فصل بعد!
به گزارش "ورزش سه" فصل قبل و این فصل برای پرسپولیس از حیث مصدومیتهای سخت فصول عجیبی به شمار میآید چرا که این تیم چهار بازیکن را به خاطر پارگی رباط صلیبی زانو برای ماههای طولانی از دست داد.
از این جمع دو بازیکن جوان بودند و امید داشتند با رسیدن از تیم امید به تیم اصلی شانسی برای بازی کردن پیدا کنند؛ اما دو بازیکن دیگر ملی پوش و شناخته شده به حساب میآمدند و در اوج آمادگی و شرایط خوبی که داشتند از تیم دور شدند.
علیرضا عنایتزاده و علیرضا خدادادی همان دو جوانی بودند که یکیشان فصل قبل دقایقی هم بازی کرد. خدادادی فصل قبل در میانههای فصل مصدوم شد، اما آنقدر دیر تحت عمل جراحی قرار گرفت که حالا زمان بازگشتش با مرتضی پورعلیگنجی که آبان ماه سال قبل رباط داده بود تقریبا یکی شده است.
حالا خدادادی و پورعلیگنجی دو سه روزی است تمرین در زمین چمن را شروع کردهاند. با اعلام پزشکان پرسپولیس دوره بازگشت به ورزش برای آنها از دو سه روز قبل شروع شده که حدود چهار هفته طول میشد، اما بعد از آن دوره بازگشت به مسابقه آغاز میشود که آن هم حداقل دو سه هفتهای زمانبر خواهد بود و با این حساب هر دو بازیکن باید منتظر فصل بعد باشند و با قدرت در تمرینات پیش فصل لیگ بیست و چهارم حاضر شوند.
از بین رباطدادههای پرسپولیس علیرضا عنایتزاده بازیکن خط میانی که خیلی زودتر جراحی شده و دوره توانبخشیاش تمام شده حدودا یک ماهی است که وارد تمریات گروهی شده و در اختیار کادر فنی قرار گرفته اما اوسمار فعلا او را وارد لیست مسابقات تیمش نکرده است.
اما یاسین سلمانی هم نفر دیگری است که شرایطی نسبتا مشابه پورعلیگنجی دارد. سلمانی کمی قبل از پورعلیگنجی تحت عمل جراحی قرار گرفت و دورهای از تمرینات توانبخشی خود را در اصفهان کنار خانوادهاش پشت سر گذاشت، اما حالا ده روزی است که کنار تیم دیده میشود و برنامههای تمرینی خود را در ورزشگاه شهید کاظمی دنبال میکند.
با این حساب یاسین سلمانی هم از فصل بعد در اختیار کادر فنی پرسپولیس خواهد بود. البته تحت شرایطی خاص میشود از این بازیکنان در دو سه بازی آخر فصل جاری پرسپولیس سود برد، اما از آنجایی که این کار پرریسک خواهد بود حضور آنها در تمرینات گروهی و مسابقه به فصل آینده موکول خواهد شد.